اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)
هر آنچه باید درباره اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) بدانید

هر آنچه باید درباره اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) بدانید

OCD چیست؟

اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) یک بیماری مزمن روانی است که با وجود وسواس‌ها، اجبارها یا هر دو مشخص می‌شود. بر اساس اعلام انجمن روان‌پزشکی آمریکا، حدود ۲ تا ۳ درصد از افراد در ایالات متحده به این اختلال مبتلا هستند و از روان سالم قطعی بهرهمند نیستند.

افرادی که به OCD دچار هستند، معمولاً افکار ناخواسته و تکرارشونده‌ای را تجربه می‌کنند که آن‌ها را به انجام رفتارهای خاص وادار می‌کند. این رفتارها برای کاهش اضطراب ناشی از افکار وسواسی یا پیشگیری از تحقق ترس‌های دائمی آن‌ها انجام می‌شوند.

برای مثال، بسیاری از مردم چندین بار چک می‌کنند تا مطمئن شوند که درب ورودی قفل است یا اجاق گاز خاموش شده است. همچنین داشتن برخی خرافات یا عادات خاص– مانند ضربه زدن به چوب یا پوشیدن لباس تیم محبوب هنگام تماشای مسابقات– رفتاری رایج است. هرچند این عادات می‌توانند احساس امنیت بیشتری به فرد بدهند، اما به‌هیچ‌وجه به معنای داشتن OCD نیستند.

تجربه زندگی با OCD

برای افرادی که با OCD زندگی می‌کنند، این رفتارها بخشی از انتخاب شخصی نیستند. این افکار و اعمال زندگی روزمره را پیچیده کرده و باعث اختلال در فعالیت‌های عادی می‌شوند. در حقیقت، علائم OCD اغلب زمان زیادی از روز فرد را درگیر کرده و منجر به ناراحتی روانی قابل توجهی می‌شوند.

بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال می‌دانند که افکار و باورهایی که اجبارهایشان را تحریک می‌کنند، غیرمنطقی یا بسیار دور از واقعیت هستند. با این حال، همچنان احساس می‌کنند که انجام این اعمال ضروری است تا:

  • پریشانی ناشی از افکار وسواسی را کاهش دهند.
  • از تحقق ترس‌های مداوم جلوگیری کنند.
تجربه زندگی با OCD

تفاوت OCD با ترجیحات روزمره

ممکن است افرادی را ببینید که می‌گویند «من خیلی OCD دارم»؛ زیرا مثلاً میز کارشان باید حتماً مرتب باشد یا بلافاصله بعد از غذا، ظرف‌ها را می‌شویند. اما OCD بسیار عمیق‌تر از این عادات معمولی است. زندگی با این اختلال به معنای تحمل ذهنیتی است که فرد را اسیر تکرارهای اجباری می‌کند.

استفاده غیرمسئولانه از عبارت “OCD” برای توصیف عادات یا رفتارهای روزمره نه تنها اهمیت این اختلال را کم‌رنگ می‌کند، بلکه از مشکلات واقعی افرادی که با آن هستند نیز غفلت می‌کند.

همچنین بخوانید، تاثیر ملاتونین بر خواب.

علائم:

اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) شامل دو نوع علائم اصلی است: وسواس فکری و اجبار. بسیاری از افرادی که با OCD زندگی می‌کنند، هر دو نوع علائم را تجربه می‌کنند، اما برخی ممکن است فقط یکی از آن‌ها را داشته باشند.

این علائم گذرا یا کوتاه‌مدت نیستند. حتی خفیف‌ترین نوع علائم نیز می‌تواند حداقل یک ساعت در روز طول بکشد و تأثیر قابل توجهی بر فعالیت‌های روزانه شما داشته باشد. وسواس‌ها یا اجبارها ممکن است توانایی شما را برای تمرکز در مدرسه یا انجام وظایف کاری مختل کنند. گاهی اوقات، این علائم حتی ممکن است مانع رفتن شما به محل کار، مدرسه یا هر مکان دیگری شوند.

ممکن است خودتان متوجه شوید که افکار وسواسی نادرست هستند یا بدانید که رفتارهای اجباری نمی‌توانند واقعاً از بروز حوادثی که شما از آن‌ها می‌ترسید جلوگیری کنند. با این وجود، کنترل این افکار و رفتارها معمولاً بسیار دشوار است و اغلب احساس می‌کنید که روی آن‌ها تسلطی ندارید.

افکار وسواس:

محتوای افکار وسواسی می‌تواند بسیار متنوع باشد، اما برخی از موضوعات رایج شامل موارد زیر است:

  • نگرانی مداوم در مورد میکروب‌ها، آلودگی یا بیماری‌ها
  • ترس از آسیب زدن به خود یا دیگران
  • وحشت از بیان چیزی توهین‌آمیز یا نامتناسب
  • نیاز به داشتن وسایل به صورت مرتب، در یک راستا یا متقارن
  • افکار جنسی یا خشونت‌آمیز ناخوشایند
  • نگرانی در مورد دور انداختن اشیا
  • تردید درباره تمایلات یا جهت‌گیری جنسی خود
  • اضطراب درباره سلامت و ایمنی خود یا عزیزان
  • تجربه تصاویر، کلمات یا صداهای ناخوانده و مزاحم

این افکار غالباً ناخواسته و ناخوشایند هستند و علی‌رغم تلاش‌هایی که برای نادیده گرفتن یا سرکوب کردن آن‌ها انجام می‌دهید، دوباره ظاهر می‌شوند. تداوم این افکار ممکن است باعث شود که باور کنید آن‌ها درست هستند یا اگر اقدامی برای جلوگیری از آن‌ها انجام ندهید، ممکن است به واقعیت بپیوندند.

افکار وسواس:

اجبار رفتاری:

رفتارهای اجباری که در اختلال OCD مشاهده می‌شوند، معمولاً شامل موارد زیر هستند:

  • شستشوی مکرر دست‌ها، اشیا یا بدن
  • چیدمان یا تنظیم وسایل به شیوه‌ای خاص
  • شمارش یا تکرار عبارات مشخص
  • لمس کردن اشیا برای چندین بار
  • گرفتن تأییدیه از دیگران
  • انباشت اشیای خاص یا خرید تعداد زیادی از یک محصول
  • پنهان کردن اشیایی که ممکن است برای آسیب زدن به خود یا دیگران استفاده شوند
  • بررسی ذهنی اعمال گذشته برای اطمینان از آسیب نرساندن به کسی

رفتارهای اجباری معمولاً به عنوان پاسخی به افکار وسواسی انجام می‌شوند. وقتی یک فکر وسواسی بروز می‌کند، ممکن است احساس کنید مجبور هستید برای کاهش اضطراب ناشی از آن یا جلوگیری از وقوع آن، اقدام خاصی انجام دهید.

ممکن است نیاز داشته باشید که این رفتارها را بارها و بارها تکرار کنید، یا آن‌ها را تا زمانی که “درست” به نظر برسند ادامه دهید. اگر در طول این فرآیند دچار خطا شوید، احساس می‌کنید که این رفتار مؤثر نیست مگر اینکه دوباره از ابتدا شروع کنید و به طور کامل آن را تمام کنید.

نقش اکسی توسین در تقویت روابط عاطفی: چگونه در عشق تأثیر می‌گذارد؟ برای مطالعه لطفا کلیک کنید.

چه عواملی باعث OCD می‌شود؟

متخصصان هنوز نتوانسته‌اند به طور دقیق علت ایجاد اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) را مشخص کنند، اما شواهد نشان می‌دهد که عوامل ژنتیکی می‌توانند نقش قابل‌توجهی داشته باشند. اگر یکی از اعضای نزدیک خانواده شما به این اختلال مبتلا باشد، احتمال ابتلای شما نیز افزایش می‌یابد. بر اساس تحقیقات مؤسسه ملی سلامت روان، رشد ناصحیح یا اختلالات در بخش‌های خاصی از مغز نیز با این بیماری مرتبط است. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد OCD ممکن است تا حدی به نحوه عملکرد مغز در پردازش سروتونین مربوط باشد. سروتونین نوعی انتقال‌دهنده عصبی است که در تنظیم خلق‌وخو، خواب و دیگر عملکردهای حیاتی بدن نقش دارد.

عوامل خطر OCD:

علاوه بر سابقه ژنتیکی، عوامل دیگری نیز می‌توانند خطر ابتلا به این بیماری را افزایش دهند:

  • استرس یا تروما: تجربه استرس و اضطراب شدید در محل کار، مدرسه، خانه یا در روابط شخصی می‌تواند نه تنها احتمال بروز OCD را افزایش دهد، بلکه شدت علائم موجود را نیز تشدید کند.
  • ویژگی‌های شخصیتی: برخی ویژگی‌های شخصیتی نظیر کمال‌گرایی، دشواری در پذیرش عدم اطمینان، یا احساس مسئولیت شدید می‌توانند در ایجاد OCD نقش داشته باشند. هرچند، هنوز بحث‌هایی وجود دارد که آیا این ویژگی‌ها ثابت هستند یا می‌توان آن‌ها را تغییر داد.
  • تجربه سوءاستفاده در کودکی: کودکانی که تجربه سوءاستفاده فیزیکی یا عاطفی، بی‌توجهی شدید یا قلدری داشته‌اند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به OCD قرار دارند.
  • علائم حاد عصب‌روانی در دوران کودکی (CANS): در برخی کودکان، علائم OCD پس از یک عفونت به طور ناگهانی نمایان می‌شود. مثلاً بعد از عفونت استرپتوکوک، این حالت به عنوان PANDAS (اختلالات عصبی خودایمنی کودکان مرتبط با استرپتوکوک) شناخته می‌شود. با این حال، سایر عفونت‌ها و بیماری‌ها نیز ممکن است این علائم را تحریک کنند.
  • آسیب تروماتیک مغزی: بر اساس یک مطالعه در سال ۲۰۲۱، علائم OCD می‌توانند برای اولین بار در افرادی که دچار آسیب به سر شده‌اند، ظاهر شوند.

با این وجود، به یاد داشته باشید که داشتن سابقه خانوادگی OCD یا عوامل خطر مرتبط به معنای قطعی بودن ابتلا به این بیماری نیست. برخی افراد با وجود داشتن چندین عامل خطر هرگز به OCD دچار نمی‌شوند. از سوی دیگر، افرادی که هیچ عامل خطر مشخصی ندارند نیز ممکن است OCD را تجربه کنند.

اختلالات همراه با OCD:

اختلالات همراه با OCD:

اختلال OCD غالباً در کنار سایر مشکلات سلامت روان رخ می‌دهد، از جمله:

در واقع، حدود ۹۰ درصد از مبتلایان به OCD حداقل یک اختلال سلامت روان دیگر نیز دارند که شایع‌ترین آن‌ها اختلالات اضطرابی است. با این حال، ابتلا به یکی از این مشکلات سلامت روان به این معنی نیست که حتماً به OCD نیز مبتلا خواهید شد.

تشخیص OCD

اگر علائم وسواس فکری یا اجبار را تجربه می‌کنید، یک متخصص سلامت روان آموزش‌دیده می‌تواند در تشخیص و ارائه بهترین گزینه‌های درمانی به شما کمک کند. در نیمی از افراد مبتلا به این اختلال، علائم برای اولین بار در دوران کودکی بروز می‌کنند. از آن‌جا که این علائم اغلب تدریجی ظاهر می‌شوند، ممکن است در ابتدا برجسته به نظر نرسند. در واقع، بسیاری از افراد سال‌ها با این اختلال زندگی می‌کنند پیش از آن‌که به دنبال کمک بروند.

بحث کردن درباره علائم OCD ممکن است دشوار باشد، به‌خصوص اگر قبلاً با دیگران در این مورد صحبت کرده و پاسخی دلگرم‌کننده دریافت نکرده باشید. شاید افکار وسواسی خود را با یکی از والدین درمیان گذاشته‌اید و آن‌ها، به‌جای درک مشکل، با لبخندی شما را آرام کرده و گفته‌اند: «نگران نباش، چنین اتفاقی نمی‌افتد.» اما این‌گونه برخورد محبت‌آمیز نتوانسته است مشکل را حل کند.

یا شاید سعی کرده‌اید برای همکارتان توضیح دهید که چرا چیدمان وسایل روی میزتان باید دقیق و منظم باشد. اما وقتی او یکی از وسایل را به‌طور اتفاقی برداشته و آن را در جای اشتباه گذاشته، اضطراب شدیدی را تجربه کرده‌اید تا زمانی که دوباره وسایل را به حالت اولیه برگردانده‌اید. حتی ممکن است بعداً در راهرو صدای او را شنیده باشید که درباره «عجیب بودن» شما با دیگران صحبت می‌کند.

یک متخصص سلامت روان اما شما را قضاوت نمی‌کند. او با دلسوزی به شما گوش می‌دهد و در حل مشکل همراهی‌تان می‌کند.

روند تشخیص:

متخصص سلامت روان، ارزیابی خود را با طرح سؤالاتی درباره وسواس‌ها و اجبارهایی که تجربه می‌کنید آغاز می‌کند. این سؤالات می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • چقدر از وقت شما صرف این وسواس‌ها یا اجبارها می‌شود؟
  • برای نادیده گرفتن یا سرکوب افکار وسواسی چه اقداماتی انجام می‌دهید؟
  • آیا باورهای مرتبط با OCD برای شما واقعی به نظر می‌رسند؟
  • وسواس‌ها و اجبارها چه تأثیری بر روابط و فعالیت‌های روزانه شما دارند؟

آن‌ها همچنین درباره داروهایی که مصرف می‌کنید و دیگر علائم سلامت جسمی یا روانی که تجربه می‌کنید سؤال می‌کنند تا سایر عوامل مانند عوارض جانبی دارو یا بیماری‌های دیگر را رد کنند.

راهکارهای مؤثر برای تقویت و حفظ سلامت روان، برای آگاهی لطفا کلیک کنید.

شرایط مشابه:

برخی از اختلالات دیگر ممکن است علائمی شبیه OCD داشته باشند که متخصص سلامت روان باید آن‌ها را در نظر بگیرد، از جمله:

  • اختلال زشت‌پنداری بدن: شامل افکار ثابت درباره ظاهر فیزیکی و رفتارهای تکراری مرتبط می‌شود.
  • تریکوتیلومانیا: اصرار مداوم به کندن موهای خود.
  • افسردگی: می‌تواند شامل افکار مزاحم شود، اما معمولاً این افکار به رفتارهای اجباری منجر نمی‌شوند.
  • اختلال احتکار: شامل جمع‌آوری بیش از حد اشیای غیرضروری و دشواری در دور انداختن آن‌هاست، اما این موارد اغلب باعث ناراحتی نمی‌شوند.
  • اختلال اضطراب فراگیر: شامل نگرانی‌های مکرر و مداوم است که معمولاً به مسائل روزمره مربوط می‌شود و به رفتارهای اجباری ختم نمی‌شود.
  • تیک: حرکات یا صداسازی‌های ناگهانی و غیرارادی که گاهی همراه با OCD و اختلالات مرتبط مانند سندرم تورت دیده می‌شود.

نتیجه‌گیری تشخیص:

متخصص سلامت روان پس از جمع‌آوری تمام اطلاعات لازم، تشخیص می‌دهد که آیا OCD دقیق‌ترین تشخیص برای شما است یا نیاز به ارزیابی‌های دیگری وجود دارد. این روند به شما کمک می‌کند تا با انتخاب مسیر درمان مناسب، کنترل بیشتری بر علائم خود داشته باشید.

درمان OCD

برای شروع روند درمان اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)، ارتباط با یک درمانگر با تجربه در این زمینه اولین گام موثر است. درمان OCD اغلب شامل ترکیبی از روان‌درمانی و دارودرمانی می‌شود.

دارودرمانی:

چندین داروی روان‌گردان می‌توانند به کاهش علائم OCD کمک کنند. روان‌پزشکان یا دیگر پزشکان ممکن است یکی از موارد زیر را تجویز کنند:

  • مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs): مانند فلوکستین (پروزاک) یا سرترالین (زولوفت).
  • کلومیپرامین (Anafranil): این یک داروی ضدافسردگی سه‌حلقه‌ای است که معمولاً به‌عنوان خط اول درمان توصیه نمی‌شود.
  • داروهای ضدروان‌پریشی: مانند آریپیپرازول (Abilify) یا ریسپریدون (Risperdal) که می‌توانند اثرات داروهای SSRI را تقویت کنند.
  • ممانتین (نامندا): یک آنتاگونیست گیرنده NMDA که می‌تواند تأثیر مثبتی بر درمان با SSRI داشته باشد.

تاثیر برخی داروها، خصوصاً SSRI‌ها، ممکن است ۸ تا ۱۲ هفته طول بکشد. بنابراین، حتی در صورتی که فوراً بهبودیچندین داروی روان‌گردان می‌توانند به کاهش علائم OCD کمک کنند. روان‌پزشکان یا دیگر پزشکان ممکن است یکی از موارد زیر را تجویز کنند:
مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs): مانند فلوکستین (پروزاک) یا سرترالین (زولوفت).
کلومیپرامین (Anafranil): این یک داروی ضدافسردگی سه‌حلقه‌ای است که معمولاً به‌عنوان خط اول درمان توصیه نمی‌شود.
داروهای ضدروان‌پریشی: مانند آریپیپرازول (Abilify) یا ریسپریدون (Risperdal) که می‌توانند اثرات داروهای SSRI را تقویت کنند.
ممانتین (نامندا): یک آنتاگونیست گیرنده NMDA که می‌تواند تأثیر مثبتی بر درمان با SSRI داشته باشد.
تاثیر برخی داروها، خصوصاً SSRI‌ها، ممکن است ۸ تا ۱۲ هفته طول بکشد. بنابراین، حتی در صورتی که فوراً بهبودی مشاهده نکردید، حتماً داروهای خود را طبق دستور پزشک مصرف کنید. همچنین، در صورت بروز عوارض جانبی ناخواسته ناشی از دارو، لازم است تیم درمانی خود را مطلع کنید. اگر این عوارض بیش از مزایای دارو باشند، روان‌پزشک ممکن است یک روش درمانی جایگزین را توصیه کند.
مشاهده نکردید، حتماً داروهای خود را طبق دستور پزشک مصرف کنید. همچنین، در صورت بروز عوارض جانبی ناخواسته ناشی از دارو، لازم است تیم درمانی خود را مطلع کنید. اگر این عوارض بیش از مزایای دارو باشند، روان‌پزشک ممکن است یک روش درمانی جایگزین را توصیه کند.

دارودرمانی:

روان‌درمانی:

درمانگران معمولاً بخشی از یک رویکرد ترکیبی را برای درمان OCD به کار می‌گیرند. دارو می‌تواند به کاهش علائم کمک کند، اما با کار کردن با یک درمانگر، می‌توانید یاد بگیرید:

  • راهکارهایی برای مدیریت و تغییر الگوهای فکری و رفتاری غیرمفید
  • ابزارهایی برای بهبود آرامش و مقابله با ناراحتی احساسی

رویکردهای توصیه‌شده برای درمان:

  1. رفتار درمانی شناختی (CBT):
    این روش به شما کمک می‌کند الگوهای منفی یا غیرمفید تفکر و رفتار را شناسایی و بازسازی کنید.
  2. پیشگیری از مواجهه و پاسخ (ERP):
    این نوع خاص از CBT شما را به تدریج در معرض موقعیت‌های ترس‌آور یا افکار مرتبط با وسواس و اجبار قرار می‌دهد. هدف از ERP این است که یاد بگیرید بدون انجام فعالیت‌های اجباری، وسواس‌های استرس‌زا را مدیریت کنید.
  3. درمان شناختی مبتنی بر ذهن‌آگاهی:
    این روش شامل تقویت مهارت‌های ذهن‌آگاهی برای مقابله با استرس و افکار وسواسی است.

این ترکیب درمان‌ها می‌تواند به مدیریت علائم و بهبود کیفیت زندگی شما کمک کند. گام‌های مؤثر در بهبود نیازمند اراده، پایداری و همکاری صمیمانه با درمانگران و تیم درمانی است.

رویکردهای دیگر برای درمان OCD:

بر اساس شواهد محدود، تحریک مغزی نیز می‌تواند در کاهش علائم OCD مؤثر باشد.

تحریک عمیق مغز (DBS):

 این روش شامل ارسال پالس‌های الکتریکی مستقیم به بخش‌هایی از مغز است که با OCD در ارتباط هستند. این کار از طریق یک الکترود نازک انجام می‌شود و به جراحی نیاز دارد. به همین دلیل، پزشک ممکن است این روش را فقط زمانی توصیه کند که علائم بسیار شدید باشند و به سایر درمان‌ها پاسخ نداده باشند.

تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS):

 در این روش، پالس‌های مغناطیسی از طریق یک سیم‌پیچ مغناطیسی به مغز منتقل می‌شود. متخصصان معتقدند که این پالس‌ها با تحریک بخش‌های خاصی از مغز به کاهش علائم OCD کمک می‌کنند. این روش غیرتهاجمی است، نیاز به جراحی ندارد و معمولاً همراه با دارو و روان‌درمانی انجام می‌شود.

انواع OCD

هیچ طبقه‌بندی رسمی برای انواع مختلف OCD وجود ندارد، اما متخصصان اغلب علائم را به زیرگروه‌های زیر تقسیم می‌کنند:

  • آلودگی و تمیز کردن
  • ترس از آسیب و رفتارهای بررسی‌کننده
  • تقارن، کمال‌گرایی و نظم
  • افکار مزاحم جنسی، خشونت‌آمیز یا تابو
  • جمع‌آوری و احتکار

علائم ممکن است بیشتر در یکی از این زیرگروه‌ها جای بگیرند یا در دسته‌های مختلف تقسیم شوند. این تنوع علائم ممکن است توضیح دهد که چرا تقسیم‌بندی زیرگروه‌ها غیررسمی باقی مانده است.

زیرگونه‌های غیررسمی دیگر:

علاوه بر تقسیم‌بندی فوق، برخی زیرگونه‌های غیررسمی دیگر نیز برای OCD پیشنهاد شده‌اند، از جمله:

  • OCD مذهبی یا وجدانی: شامل وسواس‌ها و اجبارهایی است که مرتبط با باورهای مذهبی هستند. ممکن است فرد در صورت داشتن یک فکر کفرآمیز، خود را به دعا کردن چندباره یا انجام اعمال خاصی موظف کند.
  • OCD رابطه: شامل شک و تردیدهای مکرر درباره رابطه، اعتماد یا سازگاری است.
  • “O خالص” (وسواس خالص): این نوع شامل وسواس‌هایی با مضمون جنسی، مذهبی یا خشونت‌آمیز است که به‌ صورت رفتارهای اجباری فیزیکی ظاهر نمی‌شوند. با این حال، ممکن است اجبار ذهنی مانند شمارش یا تکرار تفکرات خاص وجود داشته باشد.

OCD در کودکان

نزدیک به نیمی از مبتلایان به OCD، اولین علائم خود را در دوران کودکی تجربه می‌کنند.

کودکان علائم OCD را همیشه مانند بزرگسالان نشان نمی‌دهند:

  • ممکن است متوجه نباشند که وسواس یا اجبار آن‌ها بیش از حد است.
  • ممکن است فکر کنند که دیگران نیز افکار یا تمایلات مشابهی دارند.
  • وسواس‌ها ممکن است کمتر مشخص باشند، مثل تفکرات جادویی یا ترس از آسیب دیدن افراد نزدیک، که به نظر بخشی از رشد طبیعی آن‌ها می‌رسد.

طبق یک مطالعه در سال ۲۰۱۴، تیک‌ها نیز اغلب در کنار OCD در کودکان دیده می‌شود. علائم ممکن است در دسته‌های مختلف قرار بگیرند و درمان‌های مشابهی با بزرگسالان انجام شود، شامل روان‌درمانی، دارو یا ترکیبی از هر دو.

اگر فکر می‌کنید فرزند شما ممکن است به OCD مبتلا باشد، مشورت با یک درمانگر متخصص در کار با کودکان بهترین قدم بعدی است.

OCD در کودکان

تفاوت بین OCD و OCPD

با وجود شباهت در اسم، اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلال شخصیت وسواس فکری-اجباری (OCPD)، دو شرایط کاملاً متفاوت هستند.

OCPD چیست؟

اختلال شخصیت وسواس فکری-اجباری (OCPD) با نیاز شدید به نظم، کمال‌گرایی و کنترل مشخص می‌شود، حتی در جنبه‌های مربوط به روابط. برخلاف OCD، این اختلال شامل وسواس فکری یا رفتارهای اجباری نمی‌شود.

علائم اصلی OCPD شامل موارد زیر است:

  • اشتغال ذهنی به جزئیات، نظم، قوانین و برنامه‌ها
  • کمال‌گرایی‌ای که مانع از تکمیل کارها یا وظایف می‌شود
  • وقت‌گذاری بیش از حد برای کار، به‌طوری که فرصت کمی برای علایق شخصی یا روابط باقی می‌ماند
  • نگرش سخت‌گیرانه یا بیش از حد وظیفه‌شناسانه نسبت به مسائل اخلاقی و اصولی
  • دشواری شدید در دور انداختن اشیا، حتی بی‌ارزش یا غیرضروری
  • مشکل در واگذاری مسئولیت‌ها یا همکاری با دیگران
  • تمایل به خودداری از هزینه کردن پول، حتی در مواقع ضروری
  • نگرش سرسخت و انعطاف‌ناپذیر

تفاوت با OCD:

  • OCPD بر ویژگی‌های شخصیتی ثابت و پایدار تمرکز دارد که اغلب فرد آن‌ها را بخشی طبیعی از شخصیت خود می‌داند. این ویژگی‌ها می‌توانند باعث اختلال در روابط و زندگی روزمره شوند.
  • افراد مبتلا به OCPD معمولاً علائم خود را مشکل‌ساز نمی‌دانند و این ویژگی‌ها را به‌عنوان بخشی از شخصیت خود قبول دارند، اما در مقایسه با سایر اختلالات شخصیتی، آن‌ها بیشتر به دنبال درمان هستند.
  • در مقابل، افراد مبتلا به OCD معمولاً به دلیل ناراحتی ناشی از علائم، به دنبال کمک می‌گردند.

درمان OCPD در مقایسه با OCD:

درمان OCPD اغلب می‌تواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. علاوه بر رویکردهای معمول، OCPD ممکن است شامل درمان‌های روان‌پویشی نیز شود، که بر کشف و درک عمیق‌تری از ریشه‌های مشکلات تمرکز دارد.

تشخیص همزمان OCPD با OCD:

ممکن است فرد به طور همزمان به هر دو اختلال OCD و OCPD مبتلا باشد. در این صورت، یک متخصص سلامت روان این دو را به طور جداگانه تشخیص داده و درمان‌های مرتبط با هر کدام را پیشنهاد می‌دهد.

این تفکیک میان OCD و OCPD می‌تواند کمک کند تا رویکرد درمانی مناسب‌تری برای هر فرد انتخاب شود و کیفیت زندگی او بهبود یابد.

زندگی با اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)

اگرچه برای OCD درمان قطعی وجود ندارد، اما دریافت کمک حرفه‌ای و بهره‌گیری از استراتژی‌های مقابله‌ای متنوع می‌تواند به شما در مدیریت علائم کمک کند. این اقدامات می‌توانند اثرات OCD در زندگی روزمره را به حداقل رسانده یا حتی از بین ببرند.

کمک گرفتن از یک درمانگر متخصص در درمان OCD می‌تواند به کاهش استرس و بهبود کیفیت کلی زندگی شما منجر شود. این افراد می‌توانند به شما راهکارهای جدیدی برای مدیریت علائم، اصلاح الگوهای فکری ناخواسته و به چالش کشیدن آن‌ها آموزش دهند. علاوه بر این، درمانگران می‌توانند شما را با راهبردهای مقابله‌ای دیگری نیز آشنا کنند، از جمله:

  • تمرین‌های تنفسی
  • مدیتیشن و تکنیک‌های ذهن‌آگاهی
  • تنظیم یک روال خودمراقبتی مؤثر

در نهایت دریافت حمایت عاطفی

صحبت کردن درباره اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) با اطرافیان ممکن است دشوار باشد و تصمیم‌گیری برای به اشتراک‌گذاری تشخیص، کاملاً به آمادگی شما بستگی دارد. با این حال، انزوا معمولاً علائم و چالش‌ها را تشدید می‌کند. ارتباط با خانواده، دوستان و افراد نزدیک می‌تواند دریافت حمایت عاطفی و عملی را آسان‌تر کند، که این خود می‌تواند به بهبود وضعیت شما کمک کند.

پیوستن به گروه‌های پشتیبانی مختص OCD نیز می‌تواند راهی مؤثر برای ایجاد ارتباط با افرادی باشد که شرایط شما را به خوبی درک می‌کنند و تجربیات مشابهی داشته‌اند. این گروه‌ها می‌توانند فضایی برای اشتراک‌گذاری راهکارها و دریافت حمایت اجتماعی فراهم کنند.

مدیریت OCD نیازمند صبوری و استفاده از منابع مختلف پشتیبانی است. با اتخاذ یک رویکرد جامع، نه‌تنها می‌توانید تأثیر علائم را کاهش دهید، بلکه احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود به دست آورید.

منبع